۱۳۹۳ خرداد ۲, جمعه

آزادی یواشکی دهن کجی به واژه آزادی!!

این روزها اتفاقاتی در دنیای مجازی رخ می دهد که ارتباط مستقیمی با شرایط اجتماعی در ایران و حقوق شهروندی مردم دارد. این اتفاقات بازتاب گسترده ای در خارج از کشور هم داشته و موافقین و مخالفین خاص خود را به همراه دارد.

تازه ترین این اتفاقات اما، راه اندازی کمپین مجازی “آزادی یواشکی” بوده که سر و صدای زیادی به راه انداخته و موافقان و مخالفان خاص خود را به همراه داشته است. کمپینی که به ظاهر به دنبال بستر سازی آزادی از حجاب در ایران است، غافل از اینکه همین فریاد “خرده آزادی” که البته در همه ی این ۳۵ سال حکومت جمهوری اسلامی وجود داشته، چه خسارات جبران ناپذیری به حقوق شهروندی در داخل ایران وارد می آورد.
ضربه ای که راه اندازی چنین کمپین هایی به همراه دارد، از چند وجه قابل بررسی و تامل است که تاسف بار ترین آن، پایین آوردن توقع مردم نسبت به خواسته هایشان و اغنای روحی آنها در پس همین مثلا اعتراض مدنی و یواشکی خواهد بود!!
تجربه به کرات ثابت کرده جوامعی که با دیکتاتوری دست به گریبان هستند، اگر به جای قدم گذاشتن در جاده ی اصلی اعتراض برای رسیدن به خواسته هایشان، راه میانبر انتخاب کرده و خود را به مصرف مسکن به جای درمان راضی کنند، نتیجه به جز ریشه دار شدن دیکتاتوری نخواهد بود، مساله ای که عینا درباره کمپین آزادی یواشکی صدق می کند.
این اما یک سوی ماجراست، وجه دیگر این معضل ترفندگونه اما، در نهایت منجر به واکنش حکومت و هرچه بیشتر هوشیار کردن دیکتاتور در رابطه با آن مساله خاص است. این روی سکه نیز عینا درباره کمپین تزویر گونه ی به راه اندازی شده مشهود است. گواه این ادعا نیز دستگیری عده ای از جوانان  ایرانی به جرم تهیه موزیک ویدویی در فضای شخصی و کاملا خصوصی است که حتی در صدر اخبار رسانه ها هم قرار گرفت.
و این همان معضلی است که سال ها به عنوان اصلی ترین اهرم عدم موفقیت مردم مطرح بوده، به کرات مورد استفاده قرار گرفته، همچنان تاریخ مصرف داشته و به سود دیکتاتوری جمهوری اسلامی در جریان است.
ساده تر اینکه در همه ی این سال ها، همواره اهرم های متعددی با نام ها و کیفیت های گوناگون مورد استفاده نظام قرار گرفته تا به هر نحوی نقطه ی جوش جامعه را تا آنجا که مورد نظر حکومت بوده پایین آورده و آرام کند. روزی این ابزار برنامه ی 90 است، روزی بخش خارج از گود اخبار شبانگاهی و گاهی هم می شود طنز خبری صرفا جهت اطلاع! حالا اما، فضای مجازی نیز دستاوردی شده تا به واسطه ی چندین مهره ی متصل به نظام که با ماسکی مخالف رژیم در حال جااندازی مقاصد دیکتاتوری هستند، نبض نارضایتی مردم و نقطه مرز بحران برای دیکتاتور، هرچه بیشتر و البته راحت تر آشکار باشد.
یادمان نرود؛
هنوز خیلی از آن روزها نمی گذرد که سیل میلیونی مردم علیه دیکتاتوری جمهوری اسلامی، حضوری یکپارچه در خیابان داشتند، حضوری که به واسطه ی همین ترفند، با خیانت جااندازان از جنس خود نظام(شیخ مهدی کروبی و میر حسین موسوی) به سردی گرایید. هنوز هم می توان به یاد آورد تجمع میلیونی مردم در خیابان پهلوی، مقابل ساختمان اصلی تلویزیون چه رعشه ای بر اندام حکومتیان انداخت، تجمعی که می توانست با تسخیر تلویزیون، رهایی از چنگال دیکتاتوری، انقلاب و در نهایت پیروزی را کلید بزند، اما چه می شود که آن سیل میلیونی و خشمگین به یکباره از همه ی خواسته های خود می گذرند، اغنا می شوند و حتی با احساسی پیروزمندانه و راضی خیابان را ترک می کنند؟!؟!
این به آن معناست، همانطور که آن روز تجمع میلیونی مردم با به سکوت فراخوانده شدن از سوی رهبران خیانت کار جنبش و پایین آمدن نقطه ی جوش مردم، به سردی گرایید، فتنه نام گرفت و در نهایت خفه شد، حالا نیز عده ای خواسته و ناخواسته، تحت نام فعالیت های حقوق بشری در دنیای مجازی، همچون کمپین مضحک ” آزادی یواشکی ” آن می کنند که حکومت می خواهد و به دنبال آن است!
دیگر وجه این جریان که از همه هم خطرناک تر است، استقبال جامعه از این ترفند به ظاهر اعتراضی بوده که هرچه بیشتر حکومت را به سمت و سوی خواسته اش سوق می دهد، چرا که راضی شدن مردم و فرو نشستن خشم شان با همین مثلا کمپین های اعتراضی، هرچه بیشتر زوال آزادی را به همراه خواهد داشت.
اما آنچه نباید از یاد ببریم آن است که اصلا مگر آزادی یواشکی هم وجود دارد؟ آزادی اگر یواشکی باشد که دیگر آزادی نیست! حبس است، خیمه شب بازی است، کی بود کی بود من نبودم است، خر کردن خود به شیوه های کودکانه است، مثل همان حرف ها که در کودکی می شنیدیم و گول می خوردیم، گول خوردنی شیرین و راضی کننده که تنها سودش به سود حاکمان همان دوران، پدر و مادر بود!!!
با این اوصاف آیا این به آن معنا نیست که سر سپردن به آزادی های یواشکی و خرسند بودن از این به ظاهر اعتراض، خود بزرگترین دهن کجی و توهین به آزادی است؟!؟
بیاییم آزادی را کوچک نشماریم، درک کنیم اصل آزادی را و یاد بگیریم جنگیدن برای آنچه حق مسلم ماست.
آری؛ آزادی حق مسلم ماست نه انرژی هسته ای…
سعید عبدالمجید
جمعه دوم خرداد ماه ۲۵۷۳

۱۳۹۳ اردیبهشت ۲۲, دوشنبه

شدت تحریم ها؛ راهی برای نجات ملت از فلاکت

جمهوری اسلامی در آستانه دور جدید توافقات هسته ای با گروه ۱+۵، امیدواری های بسیاری جهت بهبود اوضاع اسفبار خود در سر پرورانده و به دنبال آن است تا بتواند با ادامه ی روند تعلیق تحریم های اعمال شده علیه خود، تحرکات ستیزه جویانه ی خود در منطقه را دنبال کند.

در این میان هشدار ها نسبت به افکار عمومی و نگرش مردم به نتایج به دست آمده در مذاکرات، نقش غیرانکاری را ایفا می کند، چرا که حکومت تهران در طول همه ی این سال ها تلاش بسیاری داشته تا نشان دهد تحریم های اعمال شده علیه ایران، نقش مستقیمی در زندگی روزمره  مردم داشته و فلاکت اقتصادی جامعه که بی شک برگرفته از بی کفایتی مسوولان است را ناشی از همین تحریم ها جلوه داده تا اینبار نیز در حوزه اقتصاد مظلوم نمایی ۳۵ ساله ی خود را به جامعه تزریق کرده و مردم را هرچه بیشتر به سوی سکوت و یا آنچه نامش را اقتصاد مقاومتی گذاشته اند، سوق دهد.
این تحرکات کثیف تبلیغاتی اما آنچنان پر زرق و برق نمود داشته که بسیاری از مردم داخل ایران همه معضلات یا صریح تر، فلاکتی که با آن دست به گریبانند را پیامد تحریم ها دانسته، فارغ از اینکه بدانند واقعا چه مقدار از این فلاکت به تحریم های اعمال شده مربوط است.
این هشدار آنجا بیشتر نمود خواهد داشت که نگاهی هرچند اجمالی به بودجه ی اختصاص یافته ی دولت به ارگان ها و ادارات دولتی مرتبط با فعالیت های تروریستی و دیکتاتوری داشته باشیم. در قالبی ساده تر اینکه کافیست مقایسه ای بین سهم الارث بیت المال در حساب ارگان هایی همچون سپاه و بسیج در پیش از تحریم ها و حالا داشته باشیم و آنجاست که سهل تر از هرزمان دیگر به آن خواهیم رسید که نوک پیکان تحریم ها تنها و تنها خزانه ی بی انتهای ارگان های دولتی، خصوصا ارگان های مرتبط با تسلیحات نظامی را نشانه رفته است، منتها از آنجا که جنایت کاران جمهوری اسلامی در راستای بقای خود به هیچ چیز جز همان بقا فکر نمی کنند، این نقصان و کمبود خزانه، به تبع تحریم ها را از سفره ی مردم دزدیده تا همچنان ورودی خزانه های بی انتهایشان کم و کسری نداشته باشد!
در این میان ذکر یک مثال عامیانه خالی از لطف نیست و آن اینکه وقتی در پس سیر نجومی صعود دلار از ۱۲۰۰تومان به ۴۰۰۰ تومان، پراید ۸-۷ میلیونی که به واقع همین هم بسیار بیشتر از قیمت واقعی می نمود، تبدیل به ۲۰ میلیون تومان شد وتنها دلیل این افزایش قیمت هم تحریم های کمر شکن، عدم واردات قطعات و … عنوان شد، پس از تعدیل تحریم ها چرا قیمت این خودروی غیر استاندارد مورد استفاده ی قشر ضعیف جامعه نزول نکرد؟!
آیا همین مثال ساده گواهی بر این ادعا نیست که حکومت تهران فارغ از هر مساله ای، بیش از هرچیز در تلاش برای پر کردن چاه بی انتهای سازمان های مخوف تروریستی خود از بیت المال بوده و معیشت مردم و اوضاع اقتصادی جامعه، پایین ترین درجه ی اهمیت را داراست؟!
مثال دیگر دراینباره اینکه، چطور می شود علی خامنه ای که در ابتدای سال نو با ترفندی روباه گونه، سخن از اقتصاد مقاومتی به میان می آورد و جامعه را ترغیب به تحمل رنج و فلاکت بیشتر می نماید، حاضر نیست از سهم الارث ۱۰ درصدی بیت رهبری از فروش هر خودروی وطنی چشم پوشی کند؟!؟ آیا اقتصاد مقاومتی تنها برای مردم و در سطح جامعه است و ولا غیر؟!؟!
ذکر همین مثال های ساده و همه فهم می تواند دلیل جامعی بر اثبات عدم تاثیر مستقیم تحریم ها بر نوع معیشت مردم باشد که متاسفانه حکومت با تلاش وافر، آن را وارونه جلوه داده با با اتکا به این پروپاگاندای منحوس، توپ را به زمین حریف انداخته و فلاکت اقتصادی منزجر کننده ی خود را به تحریم ها ربط و بسط دهد.
در این میان آنان که نگاه عمیق تری نسبت به لایه های چرکین نظام جمهوری اسلامی دارند، بر این باورند که وجود تحریم ها و حتی شدت بخشیدن بیشتر به آن می تواند اصلی ترین ابزار برای به زانو درآوردن اصل نظام منحوس جمهوری اسلامی باشد، فرضیه ای که بیش از دیگر فرضیه های براندازی به واقعیت نزدیک است، چراکه در این صورت حداقل مبالغ کمتری از پول این ملت، صرف تحرکات ستیزه جویانه و تروریستی در سوریه، لبنان و فلسطین خواهد شد و بر همین اصل ضعف کلی حکومت پدید می آید.
این سخن به آن معناست که با توجه به رویکرد، کارنامه و تحرکات جمهوری اسلامی، چه تحریم باشد و چه نباشد، چه شدت تحریم ها افزایش یابد یا تعلیق شود، هیچ تاثیری در بهبود فلاکت اقتصادی مردم نداشته و مازاد این سرمایه ی به حق مردم، صرف فعالیت ها و عملیات های تروریستی در منطقه شده که به تبع آن قدرت نظام آخوندی را به همراه خواهد داشت.
با این اوصاف باز هم تنها تحریم است که به عنوان قوی ترین آلترناتیو مطرح بوده و می تواند نابودی جمهوری اسلامی را سرعت بخشیده تا پس از آن، سرزمین ایران که سرشار از منابع غنی زیرزمینی است، بتواند در لوای حکومتی آزاد و دموکرات، به دور از هرگونه تحرکات تروریستی و دیکتاتور موابانه، به سوی دموکراسی قدم برداشته تا شاید پس از سال ها تیره روزی، این سرزمین به آنچه حق واقعی و لیاقت این آب و خاک است برسد…
سعید عبدالمجید
بیست و دوم اردیبهشت ۲۵۷۳