۱۳۹۳ مرداد ۳۱, جمعه

تشدید و ادامه تحریم ها تنها آلترناتیو براندازی

مصاحبه ی بایگانی شده مهدی هاشمی با مجری پیشین صدای آمریکا، در پس جلسات محاکمه غیرعلنی وی، زوایای دیگری از لایه های پیچ در پیچ دیکتاتوری جمهوری اسلامی، آنجا که هاشمی در پی مظلوم نمایی های خاصه ی جمهوری اسلامی، یکی به نعل می زند و یکی به میخ رانمایان ساخته است.

بازخوانی این مصاحبه که چکیده آن به طور مفصل در فضای مجازی منتشر شده و دست به دست می چرخد اما، خود نکاتی تیزبینانه برای مردم و حتی اپوزیسیون دارد تا به جای درگیر شدن افکارشان با خیمه شب بازی های حکومت، به سمت و سوی تغییر کلی رژیم گام بردارند.
اگرچه شاید انتشار همین مصاحبه ی بیات شده نیز به بهانه ی وجود نسخه ای از آن در اختیار بازجو و قاضی پرونده، ترفندی از پیش تعیین شده باشد، اما این نیز نمی تواند جذابیت و البته اهمیت نکات مورد نظر را تحت الشعاع خود قرار دهد.
اما نکته اصلی؛
نکته اصلی در مصاحبه ی متهم این روزهای قاضی مقیسه در مواجهه با سوال بیژن فرهودی اما، مربوط به عوامل بازدارنده در به قدرت رساندن جمهوری اسلامی و آلترناتیو به زانو درآمدن حکومت بود، همان جا که هاشمی اگرچه حمایت تمام قد روسیه از ماهیت جمهوری اسلامی را مانع تحقق براندازی می داند، اما در نهایت انگشت هدف را به سوی تحریم های اعمال شده علیه حکومت نشانه می رود و از آن به عنوان تنها آلترناتیو فلج کننده رژیم نام می برد، موضوعی که این روزها حتی به چالشی عمیق میان مخالفان حکومت بدل گشته، نتیجه آن شده که سود جمهوری اسلامی در آن نهفته باشد.
صریح تر آنکه عده ای به اصطلاح متخصص با نقاب روشنفکری، خواسته یا ناخواسته به مخالفت با تحریم ها برآمده و با سپر حمایت از حقوق عامه ی مردم و فشار اقتصادی حاصل از تشدید تحریم ها به قشر آسیب پذیر جامعه که البته اکثریت جامعه ایرانی را هم تشکیل می دهد، آب در آسیاب دشمن می ریزند.
این بی خبری یا به نوعی محاسبه ی اشتباه آنجا نمایان تر می شود که این طیف که متاسفانه با نگاهی سطحی و در مواقعی سخیف، تنها نیمه ی خالی لیوان را از نظر می گذرانند، به جای حل کامل مساله، در پی پاک کردن صورت مساله و یا در بهترین حالت به دنبال مسکن بوده و خود نمی دانند که مخالفت با تشدید و ادامه ی تحریم ها، مصداق بارز دوستی خاله خرسه بوده و در نهایت آسیب بیشتری به جامعه می زند، آسیبی که به تبع آن ریشه ی جمهوری اسلامی را بیش از پیش قوت می بخشد.
اما آیا به راستی حکومتی که کمترین وقعی را برای آزادی بیان، حقوق شهروندی و حتی حس میهن پرستی و ناسیونالیستی قایل است را می توان شایسته ی تعامل یا همکاری قدرت های جهانی دانست؟ آیا حکومتی را که سال ها با استفاده از ابزار رعب و وحشت میان شهروندان، از جمله ضرب و شتم و اعدام های مضحک و متداول در پی بقای بیشتر است، تعامل رواست؟! ولایتی که با صرف هزینه های هنگفت جهت آموزش نیروهای مزدور در به خاک و خون کشیدن هم میهنانمان در پی مانور قدرت است، شایسته ی مماشات است؟
تجربه ۳۵ ساله عمر حکومت نشان داده که همواره مماشات با تحرکات ستیزه جویانه جمهوری اسلامی چه در داخل کشور و چه در منطقه که در پس فشارهای اقتصادی بر دوش مردم، سکوت به همراه داشته، به جز بیشتر بارور شدن این دمل چرکین نبوده و تنها همین تحریم های کمر شکن است که می تواند ریشه ی دیکتاتور را بخشکاند.
توجه و تمرکز به ادامه و تشدید تحریم ها اما آنجا نمود بیشتری پیدا می کند که هاشمی با صراحت از شامورتی بازی ها و دعواهای درون حکومتی سخن به میان می آورد، نمایش های مضحکی که به واسطه ی آن نقطه ی جوش جامعه پایین آمده، شعور سیاسی جای خود را با شور سیاسی عوض کرده و نتیجه آن می شود که بقای رژیم تداوم یابد، شویی که در زمان خاتمی با ظهور پدیده ی شومی به نام اصلاحات، ترور و جنایات فرامرزی را رقم زد و  پس از آن نیز با به راه انداختن شوی جنبش سبز و کلید دار بنفش، بستر ساز تضمین بقای رژیم بوده است.
این اعتراف هاشمی اما به آن معناست که هسته ی مرکزی تفکرات رژیم به حدی از خودباوری رسیده که توانایی سرکوب هرگونه اعتراض و اغتشاشات خیابانی را داشته و پر واضح روشن است که رژیم در طول همه ی این سال ها آنقدر تجهیز شده که با این نسخ، از پای در نخواهد آمد مگر آنکه با تصویری استراتژیک، همسو با جوامع بین المللی، مستمر به دنبال تشدید تحریم ها علیه حکومت باشیم تا در موقع لزوم و پس از سست شدن ریشه ی منحوس دیکتاتوری، ضربه ی نهایی را زده و پایانی باشیم بر سه دهه ایران ستیزی جمهوری اسلامی خمینی. آرمانی که یقینا به جز با ادامه و تشدید تحریم ها علیه جمهوری اسلامی محقق نخواهد شد…
سعید عبدالمجید
جمعه سی و یکم مرداد ماه ۲۵۷۳